خانه تکانی از نوع دل من ...


☂ ميمونيم تا ابد ☂

پنجره ها کلافه اند از سنگینی ِ نگاه منتظرم اگر نمی آیی ، اینقدر پنجره ها را زجــــر ندهم ، چشم هایم به جهنم

خانـ ه لینـ ک ایمیـ لـ پروفایـ لـ طـراح

 

غصه هایت که ریخت، تو هم همه را فراموش کن ،

دلت را بتکان ،

اشتباهایت وقتی افتاد روی زمین ،

بگذار همانجا بماند ،

فقط از لا‌به‌لای اشتباه‌هایت، یک تجربه را بیرون بکش ،

قاب کن و بزن به دیوار دلت ...

دلت را محکم‌‌تر اگر بتکانی ،

تمام کینه هایت هم می ریزد ،

و تمام آن غم های بزرگ ،

و همه حسرت‌ها و آرزوهایت...

باز هم محکم تر از قبل بتکان ،

تا این بار همه آن عشق‌های بچه گربه‌ای هم بیفتد!

حالا آرام‌تر ، آرام‌تر بتکان ،

تا خاطره‌هایت نیفتد

تلخ یا شیرین، چه تفاوت می‌کند؟

خاطره، خاطره است ،

باید باشد، باید بماند ...

کافی است؟

نه! هنوز دلت خاک دارد ،

یک تکان دیگر بس است

تکاندی؟

دلت را ببین ..

چقدر تمیز شد ،

دلت سبک شد؟

حالا این دل دوباره جای "او"ست ،

 دوباره دعوتش کن ،

 میدانی که هر کار کنی این دل تنها مال "او"ست ...

همه چیز ریخت از دلت،

همه چیز افتاد و حالا تو ماندی و یک دل ،

یک دل و یک قاب تجربه ،

یک قاب تجربه و مشتی خاطره

مشتی خاطره و یک «او»

خـانه تـکانی دلـت مبـارک

براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

دخمل بارو☂ن نوشت :وااااااای از بس خودم رو تکوندم کسی من رو می دید فکر میکرد دارم

، عربی میرقصم  *:)



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





♥ چهار شنبه 27 شهريور 1392 12:18 بـ ه دستانــ مــــــ●•.ــــــآ ♀♥♀ تــَــــــــ{ آ } ♥




طراح : صـ♥ـدفــ